کتاب کاتیا نوشته الکسی تولستوی نویسنده روسی است که اولین بار در سال ۱۹۳۶ منتشر شد. این کتاب شامل ۱۲ داستان است که در طول جنگ جهانی اول و جنگ داخلی روسیه اتفاق میافتد. داستانها حول محور شخصیتهای مختلفی میچرخند، از جمله سربازان، کشاورزان...
کتاب کاتیا نوشته الکسی تولستوی نویسنده روسی است که اولین بار در سال ۱۹۳۶ منتشر شد. این کتاب شامل ۱۲ داستان است که در طول جنگ جهانی اول و جنگ داخلی روسیه اتفاق میافتد. داستانها حول محور شخصیتهای مختلفی میچرخند، از جمله سربازان، کشاورزان، پناهندگان و خانوادههای متفرق شده. تولستوی با ظرافت و مهارت، سختیها و مصیبتهای جنگ را به تصویر میکشد، اما در عین حال لحظاتی از امید، عشق و شجاعت را نیز به نمایش میگذارد…
کتاب کاتیا نوشته الکسی تولستوی
کاتیا مجموعهای از داستانهای کوتاه است که در بحبوحه جنگ جهانی اول و جنگ داخلی روسیه اتفاق میافتند. این داستانها تصویری غمانگیز اما در عین حال قدرتمند از تأثیر جنگ بر زندگی مردم عادی ارائه میدهند. تولستوی نویسندهای ماهر است که در به تصویر کشیدن شخصیتهای پیچیده و خلق داستانهایی جذاب مهارت دارد. داستانهای کاتیا پر از احساسات قوی هستند و خواننده را به سفری پرفراز و نشیب در میان عشق، فقدان، امید و ناامیدی میبرند…
برخی از منتقدان کاتیا را یکی از مهمترین آثار ادبیات روسیه در قرن بیستم میدانند. این کتاب به دلیل واقعگرایی بیرحمانه، شخصیتهای به یاد ماندنی و مضامین عمیق مورد تحسین قرار گرفته است. با این حال، برخی دیگر از منتقدان از لحن تاریک و غمانگیز کتاب انتقاد کردهاند. آنها معتقدند که تولستوی تصویری بیش از حد منفی از تجربه انسانی ارائه میدهد…
قسمتی از متن کتاب کاتیا:
داستان “نان و نمک” از کتاب کاتیا اثر الکسی تولستوی: زمستان سال ۱۹۱۹ بود. سرمای سختی تمام روسیه را فرا گرفته بود و مردم از گرسنگی و بیماری رنج میبردند. کاتیا، دختری جوان و زیبا، به همراه مادربزرگ پیرش در روستایی کوچک در نزدیکی مسکو زندگی میکردند. آنها زندگی سختی داشتند، اما با هم از پس مشکلات برمیآمدند. یک روز زمستان، کاتیا در حال بازگشت از جنگل بود که به یک گروه از سربازان برخورد کرد. سربازان گرسنه و خسته بودند و از کاتیا خواستند که به آنها غذا بدهد.
کاتیا دلش برای سربازان سوخت. او تمام نان و نمکی را که برای مادربزرگش برده بود به آنها داد. سربازان از کاتیا تشکر کردند و به راه خود ادامه دادند. وقتی کاتیا به خانه برگشت، مادربزرگش از او عصبانی شد. او به کاتیا گفت که چرا تمام نان و نمک را به سربازان داده است. آنها به آن غذا احتیاج داشتند. کاتیا به مادربزرگش گفت: “من نمیتوانستم آنها را گرسنه ببینم. آنها هم مثل ما انسان هستند. ”
مادربزرگ آهی کشید و گفت: “میدانم دخترم، اما ما خودمان هم به سختی زندگی میکنیم. نمیدانم چه کار کنیم. ” همان شب، به طور معجزه آسایی، یک سبد پر از نان و نمک جلوی در خانه کاتیا ظاهر شد. کاتیا و مادربزرگش با خوشحالی غذا را به داخل خانه بردند. آنها هرگز نفهمیدند که چه کسی سبد غذا را برای آنها گذاشته است، اما از ته دل از او تشکر کردند. آنها فهمیدند که در این دنیای سخت و بیرحم، هنوز هم انسانهای خوب و مهربانی وجود دارند…
- پیشنهاد میشود قبل از اقدام به خرید در سایت عضو شوید.
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- فایل خریداری شده در حساب کاربری شما در بخش دانلودها نیز قابل دریافت است.
- همچنین لینک دانلود را به ایمیل شما ارسال میکنیم به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.